دلنوشته های من

ساخت وبلاگ

ما دروغاتونو میفهمیم

فقط به روتون نمیاریم

که شخصیت خودمون خراب نشه

.

.

دروغ گفتن و سرکار گذاشتن این و اون هیچ افتخاری نداره

بفهمید اینو

با اینکارا فقط ارزش خودتونو میارین پایین

به جای اینکه روی پوشوندن اشتباهاتون با دروغ گفتن تمرکز کنید

به این فکر کنید که دل شکستن چه تاوانی داره

.

.

#خوبی که از حد بگذرد نادان خیال بد کند

.

.

خدایا

تو خودگفتی که در قلب شکسته خانه داری *** شکسته قلب من,جانا به عهد خود وفا کن

دلنوشته های من...
ما را در سایت دلنوشته های من دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 5ebrahim43696 بازدید : 27 تاريخ : شنبه 25 فروردين 1397 ساعت: 0:49

بسم الله الرحمن الرحیم سلامی چو بوی خوش آشنایی به تمامی خوانندگان و دنبال کنندگان این وبسایت عاشقانه و دست مریزاد به همتون بابت صبری که نسبت به اپدیت دیرمون داشتین . و بابت نظرات مفید  همتون ممنونم اما به علت مشکلاتی که به وجود اومده بود هم واسه خودم هم برای سایر اعضای گرامی متاسفانه دلنوشته ها مدتی دلنوشته های من...ادامه مطلب
ما را در سایت دلنوشته های من دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 5ebrahim43696 بازدید : 22 تاريخ : سه شنبه 30 خرداد 1396 ساعت: 23:26

یه زمانی همینطوری سلام علیکی بود.. یکم گذشت یه کوچولو بیشتر از سلام احوال پرسی شد کم کم مهم شد ... بنا به دلایلی یه مدت هر دوطرف غیب شدن باز هم بعد از مدتی یهو پیدا شدن بعد از این وصال٬ بیشترتر صمیمی بودن هرروز حرف میزدن یکم بعد هرلحظه ای که میشد حرف میزدن ولی... اوضاع که همیشه نمیشه خوب بمونه دوباره خراب شد :) یکم کمتر.. یکم کمتر.. یهو یه طرف رابطه٬غیب شد شاید دلیلش واسه خودش موجّه بود به طرف دوم دلنوشته های من...ادامه مطلب
ما را در سایت دلنوشته های من دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 5ebrahim43696 بازدید : 28 تاريخ : جمعه 8 ارديبهشت 1396 ساعت: 22:16

قلبم بی تابانه بهانه ی کسی را میکند که بار سفر بسته و رفته است رفته و چقدر زود از یاد برده که نگاهی بی صبرانه منتظر نگاه های اوست که چقدر آغوشی تشنه ی بغل های اوست و این قلب دیوانه ی من باید رنج بکشد و صبوری کند. تا از یاد ببرد صاحبش را... تا عشقی که سراسر وجودش را به لرزه می انداخت را فراموش کند و دلنوشته های من...ادامه مطلب
ما را در سایت دلنوشته های من دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 5ebrahim43696 بازدید : 25 تاريخ : پنجشنبه 3 فروردين 1396 ساعت: 15:56

جان خواهم از خدا، نه یکی بلکه صد هزار ★★★تا صد هزار بار بمیرم برای یار من زارم و تو زار دلا یک نفس بیا★★★تا هر دو در فراق بنالیم زار زار از بس که ریخت گریهٔ خون در کنار من★★★پر شد از این کنار، جهان، تا به آن کنار در روزگار هجر تو روزم سیاه شد ★★★بر روز من ببین که چه ها کرد روزگار چون دل اسیر تو دلنوشته های من...ادامه مطلب
ما را در سایت دلنوشته های من دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 5ebrahim43696 بازدید : 17 تاريخ : جمعه 27 اسفند 1395 ساعت: 8:31

عزیزم..

تو که دلتنگ نشدی ببینی

چطوری بهترین خاطره ها

بی رحمترین هاشون میشن

دلنوشته های من...
ما را در سایت دلنوشته های من دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 5ebrahim43696 بازدید : 29 تاريخ : يکشنبه 22 اسفند 1395 ساعت: 6:18

ناله از دوری آن کن که تو را می فهمد عشقِ خود صرف همان کن که تو را می فهمد دردِ دل ، شعر قشنگ ، این همه احساسِ لطیف به کسی این سه بیان کن که تو را می فهمد نوجوانی و جوانی چو بهاریست به عمر پای آن ، عمر خزان کن که تو را می فهمد دل به هر بار غم و درد فرو می ریزد به کسی پس نگران کن که تو را می فهمد دلنوشته های من...ادامه مطلب
ما را در سایت دلنوشته های من دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 5ebrahim43696 بازدید : 26 تاريخ : يکشنبه 22 اسفند 1395 ساعت: 6:18

نمیدانم کدام یک بیشتر درد داشت..

فراموش کردن یا فراموش شدن؟!

...

به هرحال

.

فراموش میکنم فراموش شدنم را :)

دلنوشته های من...
ما را در سایت دلنوشته های من دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 5ebrahim43696 بازدید : 16 تاريخ : يکشنبه 22 اسفند 1395 ساعت: 6:18

zwj; عشق بود و جبهه بود و جنگ بود عرصه بر گُردان عاشق تنگ بود هر که تنها بر سلاحش تکیه کرد مادری فرزند خود را هدیه کرد در شبی که اشکمان چون رود شد یک نفر از بین ما مفقود شد آنکه سر دارد به سامان می رسد آنکه جان دارد به ... برای خواندن ادامهٔ شعر به ادامه مطلب مراجعه کنید..باتشکّرآنکه جان دارد به جانان می رسد دیده ام ، دستی به سوی ماه رفت بی سر و جان تا لقاءالله رفت زندگیمان در مسیر تیر بود خاک جبهه ، خاک دامنگیر بود آنکه خود را مرد میدان فرض کرد آمد از این نقطه طی الارض کرد هر که گِرد شعله چون پروانه است پیکر صدپاره اش بر شانه است تن به خاک و بوی یاسش می رسد بوی باروت از لباسش می رسد دشمن افکنهای بی نام و نشان پوکه ی خونین شده تسبیحشان کار هرکس نیست این دیوانگی پیله وا میماند از پروانگی شاعر:افشین مقدم دلنوشته های من...ادامه مطلب
ما را در سایت دلنوشته های من دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 5ebrahim43696 بازدید : 29 تاريخ : سه شنبه 12 بهمن 1395 ساعت: 18:24

اصلا بگذار ببینم تو نباشی چه اتفاقی می افتد مگر؟ صبح صبحانه ام را می خورم با خیال آسوده به سر کار می روم نهار که شد، یه دل سیر نهار می خورم شب که شد، شب؟ شب که بشود من بدونتو میميرم... دلنوشته های من...ادامه مطلب
ما را در سایت دلنوشته های من دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 5ebrahim43696 بازدید : 12 تاريخ : سه شنبه 12 بهمن 1395 ساعت: 18:24